درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • آموزش مطالب ابتدایی
  • بازی
  • سر دنده ال ای دی led
  • ردیاب مخفی خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ادبی و آدرس lakestanihaftom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 8614
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


دانایی های من




برای دانلود این مطلب اینجا کلیک کنید



پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:, :: 14:5 ::  نويسنده : lakestani
بحث در روش تدریس ریاضی به زمان ما منحصر نمی شود. از هنگامی که تدریس ریاضی مطرح بوده است، روش تدریس آن نیز مورد بحث و مطالعه بوده است. با مطالعه تاریخ آموزش و پرورش، ملاحظه می کنیم که همواره دو نوع آموزش درمقابل هم قرار داشته اند.

ادامه مطلب ...


دو شنبه 12 اسفند 1392برچسب:, :: 15:20 ::  نويسنده : lakestani
در یک روز گرم تابستان کودکی 12 ساله وارد یک کافه شد گارسن را صدا زد از او قیمت بستنی با
شکلات را پرسید گارسن گفت: 50 تومان کودك نگاهی به پول داخل جیبش کرد قیمت بستنی بدون
شکلات را پرسید گارسن با حالتی همراه با عصبانیت به او گفت 35 تومان کودك یک بستنی بدون
شکلات سفارش داد و بعد از خوردن بستنی کافه را ترك کرد وقتی گارسن براي تمیز کردن میز به سر
میز آن کودك رفت، بسیار ناراحت شد و به فکر فرو رفت. کودك روي میز 15 تومان براي گارسن انعام
گذاشته بود.


یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:, :: 20:4 ::  نويسنده : lakestani
روزي مردي، عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند. او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد، اما
عقرب انگشت او را نیش زد. مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد، اما عقرب بار دیگر
او را نیش زد. رهگذري او را دید و پرسید براي چه عقربی را که نیش می زند، نجات میدهی ". مرد
پاسخ داد: "این طبیعت عقرب است که نیشبزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم: "
 


شنبه 10 اسفند 1392برچسب:, :: 19:37 ::  نويسنده : lakestani
روزي یک مرد ثروتمند، با پسرش به سفري رفتند و در راه به دهی رسیدند. آنها یک روز یک
شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش
پرسید: نظرت درباره مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر …پدر پرسید: آیا به
زندگی فقیرانه آنها توجه کردي؟ پسر پاسخ داد: فکر کنم. پدر پرسید: چه چیز از این سفر یاد
گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:
فهمیدم که ما در خانه، یک سگ داریم و آنها 4 تا. ما در حیاط مان فانوس هاي تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایشمحدود
می شود اما باغ آنها بی نهایت است. در پایان حرف هاي پسر زبان مرد بند آمده بود، پسر اضافه کرد: متشکرم پدر که به من نشان دادي ما واقعا
چقدر فقیر هستیم…


جمعه 9 اسفند 1392برچسب:, :: 16:26 ::  نويسنده : lakestani
شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آن را نوسازي کند. توضیح اینکه منازل ژاپنی
بنابر شرایط محیط ي داراي فضایی خالی بین دیوارهاي چوبی هستند.
این شخص درحین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو
رفته بود.
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد خیلی تعجب کرد! این میخ چهار سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!
اما براستی چه اتفاقی افتاده بود؟ که در یک قسمت تاریک آن هم بدون کوچکترین حرکت، یک مارمولک توانسته بمدت چهارسال درچنین موقعیتی
زنده مانده!
چنین چیزي امکان ندارد و غیرقابل تصوراست. متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.
در این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟
همانطورکه به مارمولک نگاه میکرد یک دفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانشظاهر شد!
مرد شدیدا منقلب شد! چهارسال مراقبت. واین است عشق! یک موجود کوچک با عشقی بزرگ!


جمعه 9 اسفند 1392برچسب:, :: 16:24 ::  نويسنده : lakestani
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستري شد. نامزد وي به عیادتش
رفت و درمیان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماري زن شدت گرفت و آبله تمام
صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم می نالید.
موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که
کور شده بود. مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهترکه شوهرش نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار
گذاشت وچشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت: " من کاري جز شرط عشق را به جا نیاوردم".


جمعه 9 اسفند 1392برچسب:, :: 16:21 ::  نويسنده : lakestani

در این درس می توانید از خلاصه نویسی و دسته بندی نکات استفاده کنید  

که باعث می شود مطالب در ذهن شما سازمان یابند و بعد تثبیت شود

بررسی دقیق اشکال این بخش می تواند مکمل مطالعه متن کتاب درسی باشد



جمعه 9 اسفند 1392برچسب:, :: 16:1 ::  نويسنده : lakestani

یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد و شب خیز بودم  شبی در خدمت پدر ،

رحمه الله علیه ،نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف

عزیز برکنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته . پدر را گفتم :

از اینان یکی سر بر نمی دارد که دوگانهای بگزارد.چنان خواب غفلت 

برده اندکه گویی نخفته اند که مرده اند.

گفت :جان پدر تونیز اگر بخفتی ،به از آن که در پوستین خلق افتی

                                                                              گلستان سعدی



چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:, :: 15:57 ::  نويسنده : lakestani

این دو(گرما و سرما)بازیاد و کم شدن وتعادل ،باعث به وجود آمدن فصل ها با تنوع هوا درسال شده اند،

زیرا مصلحت انسان وتمام هستی در آنها می بااشد این دو مثل این هستند که بدن ها را دباغی می کنند

و باعث پایداری واستحکام آنها می گردند



چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:, :: 15:52 ::  نويسنده : lakestani

                                   رستگاری

تورا  دانش و دین رهاند درست                در رستگاری بباید ت جست

چه خواهی که یابی زهر بدر رها              سر اندر نیاری به دام بلا

بوس دردو گیتی ز بد رستگار                   نکوکار گردی بر کردگار

به گفتار پیغمبرت راه جوی                       دل از تیرگی ها بدین آب شوی

آگر چشم داری به دیگر سرای                   به نزد نبی ووصی گیر جای

بر این زادم و هم براین بگذرم                    چنان دان که خاک پی حیدرم

                                                                                حکیم ابوالقاسم فردوسی



چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:, :: 15:23 ::  نويسنده : lakestani
درمغز کودکانرطوبتی وجود دارد که اگر بخواهد در آنجا ماندگار شود،هرنوع بیماری ونارسائی مثل نابینایی وغیر آن
به او می رسد
اما گریه کودک باعث می شود رطوبت از سر کودک خارج شده و در نتیجه هم بدن او سالم وهم چشم او سالم بماند
البته باید گفت که پدر و مادر از چنین رازی آگاهی ندارند و همین باعث می شود که کودکان از گریه خود نفعی نبرند
زیرا آنها به سختی تلاش می کنند تا با انجام دادن خواسته های کودک اورا ساکت کنند{#emotions_dlg.surprised}


سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:, :: 18:39 ::  نويسنده : lakestani